کتاب و باله و دریاچه و قو داستانی فارسی به قلم بهنام دیانی، فیلمنامهنویس مطرح ایرانی است.
در بخشی از کتاب باله دریاچه قو میخوانیم:
مرا آب کشیدهاند و لباس پوشانیدهاند و گریهام بند آمده، اما از بسکه فریاد کشیدهام صدایم کلفت شده و سینهام خس خس میکند. قرار است امشب بالا پشتبام نخوابم. در اطاق دو دری برایم رختخوابی انداختهاند. رختخوابها بفهمی نفهمی بوی نفتالین میدهد. بعد از بوی بنزین، از بوی نفالین خوشم میآید. حالم خوب است و اصلاً سنگینی بدنم را حس نمیکنم. مثل سابو در فیلم دزد بغداد روی قالیچهی حضرت سلیمان نشستهام. خواب کم کم به سراغم آمده و پلکهایم سنگین
میشود. اتاق تاریک روشن است. رختخوابها که در گوشهای روی هم چیده شدهاند، معبد بزرگی به نظرم میرسد که متکاها ستون آنها هستند.
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 231