کتاب دربست تا عاشقی قصهی زندگی دو دانشجوی رشتهی باستان شناسی به نام فاطمه و صدرا است که هردو دانشجویانی شلوغ و شاداب هستند. با این تفاوت که فاطمه دختری چادری و محجبه و اما صدرا پسری ازاد است. تا اینکه از سوی دانشگاه راهی سفر فرهنگی و تحقیقی میشوند که این دوتا از قطار جا میمانند و ....
قسمتی از رمان:
ﺧﯿﻠﯽ دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ ﺳﻮار اون ﻋﺮوﺳﮏ ﺑﺸﻢ وﻟﯽ ﺧﻮ اوﻻ ﻏﺮورم نمیزاﺷﺖ ﭼﻮن ﺻﺎﺣﺐ اﯾﻦ ﻋﺮوﺳﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﺎﺑﺎﯾﻢ رو ﭘﻨﭽﺮ ﮐﺮده ﺑﻮد و از ﻃﺮف دﯾﮕﻪ ﺑﻤﯿﺮﻣﻢ ﺳﻮار ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ نمیشم... اوﻧﻢ اﯾﻦ ﺧﺠﺴﺘﻪ ... ﮐﺎﻓﯿﻪ ﯾﮑﯽ ﻣﻦ و ﺑﺎ اﯾﻦ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺧﺮوار ﺧﺮوار ﺣﺮف درﻣﯿﺎرن واﺳﻢ ... واﻻ ﺷﺎﻧﺲ ﮐﻪ ﻧﺪارم
کتاب سبز...برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 196