دانلود کتاب طایفه انزانی: بلوک دوم انزان (حوضه استرآباد) - جلد 2

کتاب طایفه انزانی: بلوک دوم انزان (حوضه استرآباد) - جلد 2 نوشته‌ی شهروز ملاح، از سرگذشت و تاریخ طایفه انزانی گرد آمده که توسط سران به طور داستان دست به دست در مدت دو قرن به جا مانده است. در این جلد به وضعیت اقلیمی و اقتصادی ناحیه انزان و تحلیل فروش زمین‌های دولتی و تیول در گذشته و پس از مشروطیت پرداخته می‌شود.

دشواری‌های خان‌ها و مردم انزان در برخورد با فروش زمین‌ها و تیول ناحیه به تاجران و مردان و درباریان سبب برخوردهای بزرگ سیاسی و نظامی در ناحیه انزان و استرآباد شد که بازگویی آن در کلیه کتاب‌ها و سندهای تاریخی ایران حاضر است و در این بین اسم قهارخان انزانی به عنوان یک چهره بزرگ در دگرگونی و انقلاب دوران مشروطیت آشکار و پدیدار است.

شهروز ملاح در کتاب طایفه انزانی (anzali tribe)، به توصیف پیشامدهای مهاجرت از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر و توصیف دلاوری‌های این طایفه بزرگ پرداخته است و باور دارد که در نگهداری کیان و نوامیس این اقلیم که نشان از ایرانی بودن و با نژاد بودن این طایفه دارد، باید کوشا بود.

انزانی‌ها صاحب بلوک دوم انزان بودند (از کلباد تا کردکوی) و مجموعه تلاش‌های مشروطه طالبان و رضاخان و اصلاحات زمین‌های محمدرضا پهلوی در خلع سلاح و خلع ید کردن خان‌های انزانی نیز نتوانست چیزی از بزرگی و خانی این طایفه کم کند.

مطالب این کتاب، می‌تواند راه‌حلی برای تحصیل‌ کردگان این طایفه باشد تا تاریخ درست و راستین را به مجموعه تاریخ محلی این منطقه و کشور اضافه کند و در این مسیر سعی و کوشش نمایند.

در بخشی از کتاب طایفه انزانی: بلوک دوم انزان (حوضه استرآباد) - جلد 2 می‌خوانید:

پس از شکست قشون مخالف مشروطه در سه جبهه سواد کوه (غرب تهران) و ورامین (شرق تهران) و شمال (خط ساحلی کاسپین) محمدعلی شاه به خوجه نفس برگشته و سریعا به همراهی سران و بزرگان ترکمن و غرب استرآباد مشغول آماده نمودن اردو گردید. سردار محیی پس از پیروزی در ساری توسط وزیر جنگ به عنوان حاکم مازندران و استرآباد تعیین گردید تا بتواند در ساری به آماده‌سازی قشون بپردازد.

سردار محیی به تاریخ 4 شوال 1329 ق - مهر 1290 شمسی. حرکت قشون مشروطه از ساری به استرآباد را به مشروطه خواهان (انجمن) استرآباد تلگراف نمود. شرایط استرآباد به گونه‌ای بود که اعضای انجمن یا به مناطق دیگر گریخته و یا در کنسول‌گری روسیه تحصن و حاضر به همکاری نبودند. مردم نیز بازار را بسته و اموال خود را مخفی نموده بودند و امنیت شهر بر عهده نیروهای قزاق روسیه بود.

با توجه به سه شکست پی در پی محمد علی شاه در سه جبهه، بزرگان استرآباد را بر آن داشت تا به تلگراف سردار محیی جواب داده و از وی درخواست کنند تا با قشون خود به استرآباد بیاید.

در این تلگراف نام کسانی همچون سالار اکرم (سردار رفیع) حاکم استرآباد و حضرخان سالار اشرف و آقاخان سالار معزز و علی اکبر خان امیر عشایر به اتفاق بیست و هفت نفر دیگر به چشم می‌خورد. این اخبار به گوش محمدعلی شاه نیز رسید.

عمید السلطان (برادر سردار محیی) که پس از پیروزی در ورامین بر ارشدالدوله به دنبال قشون فراری بود به استرآباد وارد شد. حدود چهل مجاهد مشروطه خواه و سی سوار و یک عراده توپ به مسئولیت سالار منصور نیز با وی بودند. مشروطه خواهان پذیرائی گرمی از آنان کردند. و در این زمان سردار محیی نیز به اشرف رسیده بود.