کتاب رمان پاییز مرگ نوشتهی آرمان فیروز، مقدمهای بر رمان روباه ماده و همچنین روایت کوتاه دیگری از این رمان است. با ورود دختری فرانسوی به نام ژاکلین که دوستدختر آلبرت، نوه ارشد خانوادهی سانچز است، رازهای بزرگ مادران خانوادهها آشکار میشود؛ رازهایی که با روشن شدن آنها، پایههای اساسی خانوادهی سانچز فرو میریزد.
شایان ذکر است که علت اینکه این رمان کوتاه روایت کوتاه دیگری از رمان روباه ماده است، به این خاطر میباشد که این رمان قبل از رمان اصلی نوشته شده و پس از آن دستخوش تغییرات بزرگی در تمام زوایای رمان شده، اما داستان محفوظ است. در این رمان کوتاه، در دو فصل مجزا سعی شده است که بعضی از نکات کلیدی رمان در دو صحنهی کاملاً متفاوت، به صورت تفهیمی برای شما، روابط پیچیدهی نُه شخصیت اصلی داستان روشن شود.
نکته: در نسخه اصلی رمان (روباه ماده) تغییرات بسیار زیاد و بزرگی انجام شده؛ اما داستان اصلی محفوظ باقی مانده است که با بعضی از آنها بهطور کلی در رمان کوتاه پاییز مرگ آشنا میشوید.
در بخشی از کتاب رمان پاییز مرگ میخوانیم:
همهجا تاریک بود. در واقع در حال خواب دیدن بودم. از این مسئله آگاه بودم. به هر حال وقتی که انسان خوابی را میبیند و یا به زبان بهتر به رویا میرود، کاملاً متوجه است که در رویا قرار دارد. این هم به واضح نبودن تصویری که میبینیم برمیگردد؛ چون هم میدانیم که قبل از این به خواب فرو رفتیم و هم اینکه تمامی این تصاویر در ذهن و فکر ما میگذرد. پس تشخیص دادن تفاوت بیداری و رویا به محنت و مشقت زیادی احتیاج ندارد. گاهی اوقات ما انسانها تصور میکنیم که هنگام به خواب رفتن، هر چیزی که میبینیم یک خواب است و میگوییم: «خواب دیدهام.» فقط این را میگوییم، ولی نمیگوییم که چه نوع خوابی دیدهایم. در هر صورت خوابها قصد رساندن یک پیام را به ما دارند. حتی اگر چنین هم نباشد، حداقل از یک منبع نشأت میگیرند. غیر از این محال ممکن است که ما خوابی را ببینم؛ حال خواب، چه یک خواب معمولی، چه یک رویای صادقه و چه یک کابوس باشد.
کتاب سبز...برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 242