دانلود کتاب رمان پدر خوب

ساخت وبلاگ

کتاب رمان پدر خوب درباره‌ی دختری است که در مسیر زندگی یکنواختش حرکت می‌کند و منتظر یک حادثه‌ی عجیب الوقوع نیست، اما از یکنواختی خسته شده است.

او روی پای خودش و مستقل است و عقاید محکمی دارد. او پای عقایدش می‌ایستد و در این راه سعی می‌کند تا به خیلی‌ها بفهماند یک دختر، یک زن، یک بانو و یک خانم می‌تواند به تنهایی نجابت و شرافتش را حفظ کند. او باورهایش را به شدت قبول دارد و کم‌کم در گذر زمان، طعم عشقی ناخوانده را تجربه می‌کند که اصلاً منتظرش نیست!

در بخشی از کتاب رمان پدر خوب می‌خوانیم:

اهورا لبخندی زد و بالاخره ساکت شد.
با دیدن رستوران فانتزی اهورا متوقف شد و من پیاده شدم... ماشین و پارک کرد و به سمتم اومد و با هم وارد پیتزایی شدیم.
با دیدن قیمت پیتزاها مخم در حال سوت کشیدن بود...
خوب شد صبح یه خرده پول بیشتر برداشتم... وگرنه آبروم می‌رفت.
اخمی کردم و گفتم: بیخشید... آقای اخوان...
اهورا: می‌شه خواهش کنم با هم راحت باشیم؟
- باشه... با کمی مکث گفتم: اهورا من هیچ وقت یه دونه پیتزای کامل و نمی‌خورم...
اهورا ابروهاشو بالا داد... توقع نداشت اینقدر سریع حرفشو قبول کنم... خیره خیره نگاهم می‌کرد و لبخند کجی زد و گفت: خوب یعنی چی؟
- هیچی...

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 241 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:41

خبرنامه