دانلود کتاب رمان خودم را به آتش کشیدم

ساخت وبلاگ

کتاب رمان خودم را به آتش کشیدم داستان عشقی اساطیری و عمیق بین دختری به نام ستاره و جوانی به نام امیر است که در راه عشق با موانع و مشکلات بسیاری مواجه می‌شوند. ستاره تک دختر یک خانواده‌ی متوسط از پدری ارتشی و مادری معلم است. دختری مغرور و زیبا که در نوجوانی علیرغم مخالفت خانواده به اصرار با جوانی لاابالی ازدواج می‌کند و بعد از سه سال زجر و کشمکش که متوجه اعتیاد و فساد اخلاقی او می‌شود، بالاخره از او جدا شده و با کوله باری از دردهای روحی و شکست‌های عاطفی به خانه‌ی پدری باز می‌گردد. دختری بیست و یک ساله که در اوج زیبایی و جوانی، بسیار منزوی و مردم گریز شده اما در این بین با جوانی به نام امیر آشنا می‌شود.

در بخشی از کتاب رمان خودم را به آتش کشیدم می‌خوانیم:

بچه‌ها که خوابیدن به اتاق خواب پیش بهروز برگشتم. طی مشاجره‌ای که چند دقیقه قبل با هم داشتیم هنوز اعصابم داغون بود. دفتر شعرمو توی بغلم فشردم و وارد اتاق شدم نوشته‌ها و بهم ریختگی اخلاقم بازم باعث شده بود دعوامون بشه. دمر روی تخت افتاده بود. می‌دونستم که خودشو به خواب زده. برعکس رفتار مردونه و پخته‌ی همیشگیش وقتی قهر می‌کرد عین بچه‌ها لوس می‌شد.
دلم براش سوخت آخه همش تقصیر من بود که هیچ وقت شجاعت گفتن حقیقتو نداشتم. رفتم جلو و پتو رو روش کشیدم. خواستم برگردم که دستمو گرفت و نشست و گفت:
– ستاره تو که می‌دونی چقدر دوست دارم چرا بعضی اوقات این قدر بد خلق و عصبی می‌شی؛ بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم تو از زندگی با من پشیمونی!
دستمو رها کرد و دستی توی صورتش کشید و با لکنت ادامه داد:
– اگه چیزی توی این زندگی اذیتت می‌کنه به من بگو!

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 22 بهمن 1397 ساعت: 17:30

خبرنامه