کتاب رمان زهی عشق داستان پسری به نام میلاد، وکیل پایه یک دادگستری و مردی بسیار مذهبی است اما باران دختری امروز و احساسی! باران طی اتفاقی عاشق میلاد میشود اما میلاد بخاطر پروندهای محرمانه و عجیب از همه فاصله میگیرد.
باران افسرده میشود و برای تعویض آب و هوا به شمال میرود که در آنجا با گروه خلافکاران برخورد میکند و در آخر باران دزدیده میشود و میلاد برای نجاتش هرکاری میکند. حتی قربانی کردن جان خودش…
در قسمتی از رمان زهی عشق میخوانید:
منظورت از این کارا چیه؟
کدوم کار...
فرستادن طراحی من و...
خوب چهرتون گفتم که خاصه کشیدم تا بیشتر به حرفم فکر کنید!
نوچ نوچ واقعا که شما دخترا دنیای فانتزی دارید!
میدونی اگه یه آدم منحرف بود ممکن بود چی پیش بیاد؟
من تا حالا عکس هیچ کس رو طراحی نکردم بعدش من...
خیلی خوب حالا رک بگو چی میخوای؟
هیچی بخدا؟
جدا!
خیلی بچگانه عمل کرده به سنش نمیاومد...
ببین عروسک! اصلا کارت درست نبود خیلی کوته فکری!
خوب به من چه شما جواب منو ندادی.
چون جواب ندادم این کارو کردی؟
اره لازم باشه بازم این کار رو میکنم.
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 253