کتاب مرواریدهای احساس نوشته آوید محتشم دربارهی دختری به نام شفق مشرقی است که مادرش تنها زندگی میکند و سالیان سال است که پدرش آنها را ترک کرده است. شفق سختیها و رنج های زیادی را در زندگی تحمل کرده است و اکنون در کار و زندگی خود بسیار موفق شده است و...
در قسمتی از رمان مرواریدهای احساس میخوانید:
همکلاسی دل نازک ما چرا گریه میکنه؟
سرم رو بلند کردم و با دیدن حضرتی، با پشت دست اشکام رو پاک کردم و گفتم:
چیزی نشده.
بدون تعارف کنارم نشست و به درخت تکیه داد.
چیزی نشده و این جوری گریه میکنید.
دلم گرفته.
نفس عمیقی کشید و گفت:
خب پس هم دردیم.
هیچی نگفتم. اونم بلند نشد. کم کم حوصله ام سر رفت.
شما چرا این جا نشستید.
خندید و گفت:
مشکلی داره.
از نظر من، آره!
خب این همه زمین، منم دلم می خواد این جا بشینم.
عصبی بلند شدم.
پس من میرم یه جا دیگه بشینم.
شونه هاش رو بالا داد و گفت:
به سلامت
کلمات کلیدی: رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، دانلود رایگان کتاب مرواریدهای احساس، رمان اجتماعی، دانلود رمان مرواریدهای احساس، دانلود pdf رمان مرواریدهای احساس
برچسب : مرواریدهای, نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 181