معرفی کتاب مجموعه نمایشنامههای کوتاه سکوت بارانکتاب مجموعه نمایشنامههای کوتاه سکوت باران نوشتهی رسول پور یزدی، شامل ده نمایشنامهی جذاب است که هر کدام یک موضوع جداگانه را روایت میکنند.در بخشی از کتاب مجموعه نمایشنامههای کوتاه سکوت باران میخوانیم: قمر: دلم مثه سیرو سرکه داره میجوشه؛ امشب خواب تو چشام نمیآد؛ تودلم آشوبه؛ رفتم وضو گرفتم تا دورکعت نماز بخونم؛ فکرم درگیره؛ پاهام رمق نداره، نمیتونم، (نگاهی به پنجره میاندازد) کاش هیچوقت صبح نشه!!... من چی دارم میگم؛ آخه مگه میشه شبی صبح نشه؟! نمیدونم این تصمیمی که گرفتم درست بود یا نه (کمی فکر میکند) بایددوباره همه چی رو از اول مرور کنم. کلمات کلیدی: دانلود نمایشنامه کوتاه pdf، دانلود نمایشنامه تئاتر، نمایشنامه، دانلود نمایشنامه رایگان، کتاب نمایشنامه رایگان، pdf نمایشنامه رایگان، نمایشنامه اینترنتی رایگان، نمایش نامه، نمایشنامه ایرانی، تئاتر، نمایش کوتاه، تئاتر، دانلود نمایشنامه، نمایشنامه فارسی، نمایشنامه کوتاه، بخوانید, ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامهای در طویله اثر محمد ضیایی، روایتی خیالی از زبان حیوانات دربارهی سالهای پایانی یک انقلاب است که با وجود تعدد و زیبایی شعارهای آرمانیاش، به عاق, ...ادامه مطلب
معرفی کتاب نمایشنامه کار از کار گ, ...ادامه مطلب
کتاب, نمایشنامه, جاده, چالوس, به قلم حدیث سیرجانیان، دربارهی زوج هنرمندی است که زندگی ساده و عاشقانهای دارند. دانیال بازیگر تئاتر است و دلارام هم گاهی تئاتر بازی میکن, ...ادامه مطلب
کتاب, نمایشنامه, برای, وطن میروم نوشتهی حدیث سیرجانیان روایتگر داستان زوجی در بحبوحهی جنگ است که مرد میخواهد برای, جنگ به جبهه برود اما زن راضی نیست... در بخشی از کتاب, نمایشنامه, ب, ...ادامه مطلب
کتاب, نمایشنامه, دهنبند نوشتهی آلفونسو ساستره با لحنی تند و گزنده اما به شکلی غیرمستقیم اختناق و وحشت و سرکوب حاکم بر جامعهی آن روزگار اسپانیا را به تصویر میکشد. آلف, ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه کما به قلم حدیث سیرجانیان دربارهی دختری به نام زینب است که با مادرش زندگی میکند و علاقهای به اسمش و اعتقادات مذهبی ندارد تا اینکه... در بخشی از کتاب نمایشنامه کما میخوانیم: - ساعت ۱۲ شب شد پس این دختر کجا موند... خدایا خودت به خیر بگذرون. (نور میرود مادر روی کاناپه تک , ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه سرخی خواب او قصه بود به قلم علیرضا خرقانی زندگی مردی به نام آقا یدالله را روایت میکند که هر روز روی نیمکتی در پارک کنار درختی مینشیند و به فکر فرو میرود، گویی رازی دارد که کسی از آن خبر ندارد تا اینکه.... در بخشی از کتاب نمایشنامه سرخی خواب او قصه بود میخوانیم: اکبر آقا گفتم.. هیچی نمیدونم یدالله. هیچ, ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه چای و دلسوزی به قلم رابرت اندرسون نمایشی عاشقانه و برگرفته از زندگی خود نویسنده است. رابرت وودراف اندرسون (Robert Anderson) نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و تهیهکننده تئاتر آمریکایی است. وی در آکادمی فیلیپ اکسیتر تحصیل کرد و در آنجا عاشق زنی مسنتر شد؛ اتفاقی که بعدها مبنای نمایشنامه چای و دلسوزی شد. سپس به , ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه کمدی عبدی و ننه هاجر به قلم حدیث سیرجانیان به رشتهی تحریر درآمده است. در بخشی از کتاب نمایشنامه کمدی عبدی و ننه هاجر میخوانید: ـ عبدی: خب خودت گفتی با یه پا منم که بچه حرف گوش کنیم گوش کردم ـ ننه هاجر: برو سریع بیرون نبینمت اروم شم...هوف مغزمو خورد (درحال کشیدن قلیون به قاب عکس مرحوم شوهرش نگاه میکنه) ـ :اه اقا میرزا کجایی , ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه شیرین و فرهاد اثر محمد ترمئى روایتگر داستان عاشقانهای از دختر و پسری به نام شیرین و فرهاد است که موانع زیادی جهت رسیدن به هم دارند اما... در قسمتی از نمایشنامه شیرین و فرهاد میخوانیم: فرهاد همرا با یک کیف و چهرهای مظلوم و ساده وارد صحنه میشود (صحنه ایستگاه اتوبوسی است که چند نفر روی صندلیهای آن نشسته&z, ...ادامه مطلب
کتاب نمایشنامه کودک و نوجوان نقاشی سحر نوشته محمدرضا خردمند داستان دختر کوچولویی است که شبی را در خانه مادر بزرگش سپری کرده اما دزدی وارد خانه شده و عروسکهایش به یاری او آمدهاند. این نمایشنامه برای ردههای سنی الف و ب مناسب بوده و از شعرهای زیبایی در این اثر استفاده شده است. این نمایشنامه قصد دارد تا به کودکان صداقت، راستگویی و بخشش و گذشت را آموزش دهد. در قسمتی از نمایشنامه نقاشی سحر میشنویم: سحر: حالا من تنهایی چیکار کنم؟ مامان بزرگ که خوابیده. آخه الان هنوز سرشبه. چرا هی میگن زود بخوابید؟! آخه من که الان خوابم نمیاد... (صدایی شنیده می شود) سحر: صدای چی بود؟! نکنه بازم اون گربه سیاهس؟ (دوباره صدایی به گوش می رسد) سحر: مامان بزرگ بیدار شده؟! (صدای درب شنیده می شود) کیه...؟! مادر جون...؟ (بیخیال شده و به سمت نقاشی هایش رفته و سرگرم نگاه کردن به نقاشی ها و مداد رنگیها است - مردی وارد اتاق شده و آرام آرام در صحنه گام برمی دارد) سحر: این کیه؟ دزد اومده؟ خدای من می خواد چیکار کنه؟ باید خودمو به خواب بزنم... واااییی... , ...ادامه مطلب
نمایشنامه کمدی دالتونهای و ننه قمر اثر حسن سالارمنش، نویسنده طنز پرداز جوان، برگرفته از داستان برادران دالتون است. کاراکترهای این نمایشنامه شامل: جو دالتون (سوپرمافیا، کوتاه قد، داداش بزرگ دالتونها)ویل دالتون (دومین برادر ازخانواده دالتونها یه کم بزرگتر ازبرادر قبلی)بیل دالتون (سومین برادر ازخانواده دالتونها، یه کم بزرگ تر از دوبرادر قبلی)اوریل دالتون (چهارمین برادر از خانواده دالتونها، باقدی بلندتر از سه برادر قبلی ولی احمقتر)ادامس کلینتون (جایزه بگیر و یاغیگر معروف ایالات مکزیک و غرب تگزاس و شهردار متقلب( در قسمتی از نمایشنامه دالتونها میخوانیم: صدای کلانتر: اسم؟جو دالتون: جو دالتونصدای کلانتر: نام پدر؟جو دالتون: ننه قمرصدای کلانتر: احمق ننه قمر که اسم زنه!جو دالتون: خوب ننه قمر هم جای مادرمه هم جای پدرم...صدای کلانتر: ش.شجو دالتون: شهرداری. شیکاگوصدای کلانتر: احمق کودن شماره شناسنامه؟جو دالتون: اها، 636صدای کلانتر: جرم؟جو دالتون: سرقت ازبانک، راهزنی، شلیک به خر لوک خرشانس.صدای کلانتر: چندسال زندان بودی؟جو دالتون: بگو چندروز، چون ما همیشه فرار میکنیم. کلمات کلیدی: نمایشنامه طنز، نمایشنامه کمدی، نمایش نامه، نمایشنامه جالب، تئاتر، نمایشنامه اجتماعی، برادران دالتون، دانلود نمایشنامه، نمایشنامه دالتون ها این کتاب را از طریق ایمیل به دوستان خود معرفی کرده و به آنها هدیه , ...ادامه مطلب
نمایشنامه کمدی پارازیت نوشته حسن سالارمنش نویسنده طنز پرداز و اولین نمایشنامه کمدی درحوزه پزشکی و آناتومی بدن است. فردی به علت رعایت نکردن علائم راهنمایی و رانندگی و سرعت بیش از حد مجاز در یکی از خیابانهای شهر تصادف کرده و به نظر میرسد ضربه مغزی شده در اثر این تصادف بعضی از اعضا بدنش از داخل شکمش بیرون میآیند و این اعضا بدن دوست ندارند با جسد دفن بشن و خواستار زندگی دوباره هستند از این رو انگلهایی که از سالهای قبل داخل لوله گوارش فرد زندگی میکردند دردسرها و مزاحمتهایی برای بدن به وجود میآورند و انگل بزرگ اسکاریس برای ضربه زدن به بدن دروغکی عاشق قلب میشود در حالی که مغز خود را فرمانروا بدن میداند و در اثر این تصادف بسیار ضعیف شده است معتقد است برای نجات از دست انگلها همه از او باید اطاعت کنند... . در قسمتی از نمایشنامه کمدی پارازیت میخوانیم: قلب – وای روم سیاه تصادف! نکنه واسه بچهام دهلیز اتفاقی افتاده. معده – قلب کی ازدواج کرده که ما خبر نداشتیم. . الان من چند ساله همسایه پایینی قلبم نمیدونستم شوهر داره. ریه – {سرفه میکند} ولی من میدونستم که قلب یه ازدواجی ناموفقی با بطن داشته مغز – من که سرم داره گیج میره، دارم ازحال میرم فکرکنم صاحابمون تصادف کرده کبد – {ج, ...ادامه مطلب
نمایشنامه کمدی پارازیت نوشته حسن سالارمنش نویسنده طنز پرداز و اولین نمایشنامه کمدی درحوزه پزشکی و آناتومی بدن است. فردی به علت رعایت نکردن علائم راهنمایی و رانندگی و سرعت بیش از حد مجاز در یکی از خی, ...ادامه مطلب