دانلود کتاب رمان یادگاری سرخ

ساخت وبلاگ

کتاب رمان یادگاری سرخ، داستان عشق و زندگی قبل و بعد دختری به اسم شیوا هست که این دو عشق ارتباطی با هم دارند.

پله های دانشگاه رو با عجله دوتا یکی پایین میومدم که صدای غزل روشنیدم.
غزل: شیوا وایسا۔ شیواااااا
- دخترهٔ دیوونه اسمم تو سالن پیچیده بود. صد بار بهش گفتم با صدای بلند در ملا عام منو صدا نکن. تقریبا به من رسیده بود. با صدای نفس دارش گفت:
- شیوا، وای نفسم بند اومد.
با لحنی تند و آمیخته با شوخی گفتم: شیوا و مرگ. اخه من میخوام بدونم کی تراز شعوری تو بالا میره دختر؟
با حالت خنده گفت: حقته میدونسم بدت میاد اسمتو بلند صدا بزنم ولی تا تو باشی تخته گاز نری.
خب امرتو بگو تا من مرخص شم بابا هومن پیش مامان بزرگشه باید زود برم.
–خیلی خب بابا. جزوه‌هات رو که دادی بودی دسته نسیم. اون هفته نیومده بودی داد شوون به من. جلسه دیگه هم امتحان داریم.

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 190 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 7:47

خبرنامه