از بچه ها خداحافظی میکنم و میرم خونه تا وسایلمو جمع کنم.
یه ماه استراحت باید فوق العاده باشه بعد از اون همه کار تو بیمارستان و سرپا موندن.
استراحت و سواری ... دلم یه جوری میشه. میرم خونه که زودتر کارامو انجام بدم.
عجله دارم نه به خاطر دیدن خانوادم، نه به خاطر اینکه چند ماه ندیدمشون، نه، فقط به خاطر نازگلم، اسب نازم، عشقم.
من عاشقشم، از همون بچگی عاشقش بودم، کمبود های زندگیمو با نازگل رفع کردم البته اون وقت هایی که نزدیکم بود که خیلی کم پیش میومد.
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 203