دانلود کتاب رمان اقیانوس خورشید

ساخت وبلاگ

من و تو، دو غریبه ...
از دو دیار ...
از دو دنیای جدا از هم ...
با دردی مشترک!
من و تو تنهاترین آدمهای جهانیم!
در این طوفان سیاه، چشم بگشا پریزاده ی من ... چشمان تو اقیانوس خورشید است.
از ماشییین پیاده شد و در را با تمام قدرت به هم کوبید، زیر شر شر باران درست لبه ی پرتگاه ایستاد.
کوب نا منظم قلبم را درست جایی نزدیک به حلقم احساس می کردم.
دست لرزانم دستگیره ی در را فشرد، پیاده شدم.
باران بی امان سر تا پایم را شست.
پشت سرش ایستادم، پشت سر کوهی از صلابت و غرور، پشت سر کسی که با تمام تنفر ... هنوز دلم برای او ضعف می رفت.
یک آتشفشان آماده ی فوران بود، عضلات فک منقبض می شد و با انگشتان بلند و کشیده، بازویش را می فشرد.

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 10 ارديبهشت 1396 ساعت: 10:04

خبرنامه