معرفی کتاب رمان من ترانه نیستم
کتاب رمان من ترانه نیستم داستان دختر تنهایی به نام آسایش است که پدر خلافکارش او را مجبور به ازدواج با هم دست خودش میکند. اما آسایش پس از فرار از دست پدرش با پسری آشنا میشود که مسیر زندگیاش را به یک باره تغییر میدهد.
در بخشی از کتاب رمان من ترانه نیستم میخوانیم:
انگار تازه از دنیای خودم بیرون اومده بودم که متوجه سر و صداهای پایین نشدم، همه خوشحال بودن و این وسط فقط من داشتم دق میکردم.
ضربهای که به در اتاقم خورد، ثانیهای مجال فکر کردن رو ازم گرفت.
چه خوب که حداقل آنقدری به من احترام میذاشتن که یه حرکتی به انگشتشون بدن و در بزنن.
با همون صدای گرفته و خش دارم که ناشی از گریهها و زجه زدنهای دیروزم بود، داد زدم.
-کیه؟
همون موقع بود که در اتاقم کمی باز شد و تازه تونستم قیافه نحس زنیکه فرخ رو ببینم.
یکی از خدمتکارهای خونه که پانزده سالی اینجا کار میکرد و دیگه پاش لب گور بود.
با همون لباسهای فرم اتو کشیدهاش کمی خم شد و تعظیم کرد.
-سلام خانم صبحتون ب…
هنوز حرفش تموم نشده بود که یه صدای بم و خشنی صحبتش رو قطع کرد.
طرف صحبتش با فرخ بود و گفت: برو کنار ببینم، مگه نگفتم خودم بیدارش میکنم؟ برگرد پایین به کارت برس.
ندیده هم از همون صدای مزخرفش میتونستم حدس بزنم که شاهرخ بیهمه چیز باشه.
چرا دست از سرم بر نمیداشت؟
فرخ با چشمی از آستانه در خارج شد.
در کامل باز شد و تازه دیدمش، قد بلند با هیکلی ورزیده که همیشه هم کت و شلوار تنش بود، انگار شب هم با همین لباسها میخوابید. چشمهای سبز وحشی و لب و دهنی کوچیک و جمع و جور با یه بینی نسبتاً بزرگ که زیاد به صورتش نمیاومد.
کلمات کلیدی: دانلود رمان من ترانه نیستم، رمان من ترانه نیستم، دانلود رمان عاشقانه غمگین، دانلود رمان غمگین، رمان غمگین، دانلود رمان جدید، رمان جدید، دانلود رمان،
کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 12 دی 1397 ساعت: 22:26