دانلود کتاب رمان آقای هنرپیشه

ساخت وبلاگ

کتاب رمان آقای هنرپیشه به قلم زینب ایلخانی داستانی غم‌انگیز و عاشقانه است، که از زبان چند راوی و زوایای مختلف بیان می‌شود.

امواج دریا، سرنوشت دو زخمی، دو درمانده، دو جا مانده از زندگی را در جزیره‌ای ناشناخته و آرام  را به هم گره می‌زند…

هنرپیشه‌ای تنها و سر‌در‌گم در این سرزمین، شوق زندگی می‌یابد و ناجی الهه‌ای از جنس حیات می‌شود! و این روایت تنها با گره کور علاقه آغاز می‌شود…

در بخشی از کتاب رمان آقای هنرپیشه می‌خوانیم:

کاش می‌شد وقتی افسر جوان نسبتم را با او می‌پرسید می‌گفتم نسبت‌مان چیز پیچیده‌ای نیست اما اسم این نسبت را نمی‌دانم
فقط همین قدر می‌دانم که بدون او دارم می‌میرم... اما مامان به موقع می‌رسد و به مامور جواب می‌دهد

- همسایه و دوست خانوادگی هستیم

از روی نیمکت ساحلی بلند می‌شوم و می‌خواهم کنار عفت خانم که اشک‌هایش خشک شده و به دریا زل زده است بروم مامور می‌گوید:

- جناب کیانی چند تا سوال دیگه!

با دست جواب منفی می‌دهم و می‌گویم:

- از مادرم پرسید لطفا!

کنار زن بیچاره می‌نشینم و کاش می‌شد بپرسم می‌توانم دست‌هایتان را مادرانه بگیرم و بگویم الهه برمی‌گردد؟! دلم نوید بودنش را می‌دهد...

قایق موتوری گشت ساحلی برگشته است و به افسر اطلاع می‌دهند، چیزی پیدا نکرده‌اند. عفت خانم یک مرتبه بر سرش می‌کوبد و شیون می‌کند، درنگ نمی‌کنم دست‌هایش را می‌گیرم و قسمش می‌دهم آرام باشد، مامان بغلش می‌کند و سعی می‌کند یک طوری که عفت خانم متوجه نشود اشک‌های خودش را رها کند؛ دریا بوی الهه را نمی‌داد، دریا به من گفته بود الهه من را نبرده است
، اما نگرانی‌ام تمام نمی‌شد این‌قدر که بی‌اختیار یقه یکی از مامورین را بگیرم و فریاد بزنم:

- فقط یک ساعت گشتین! چرا از زیر بار مسئولیت‌تون شونه خالی می‌کنید؟

چشمم به راننده تاکسی کمی آن طرف‌تر پشت دیوار ساختمان ویلای روحی می‌افتد که به ماشینش تکیه داده است و با خیال راحت با گوشی‌اش مشغول فیلم‌برداری است. به جنون می‌رسم سمتش می‌دوم و قبل این‌که مجال حرکتی پیدا کند به دیوار می‌کوبمش و بعد نوبت گوشی‌اش می‌رسد که متلاشی شود، مامان و مامور‌ها از پشت مرا می‌گیرند و سعی بر آرامشم دارند ساکنین ویلاهای مجاور هم به تماشا آمدند، تماشای خلوت آرام و دنج هر روزمان که کسی اجازه ورود به آن را نداشت و چه راحت طعمه چشم‌های
گرسنه و جاسوس شده بود...

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 195 تاريخ : چهارشنبه 17 مرداد 1397 ساعت: 12:26

خبرنامه