دانلود کتاب رمان به جنونم کشاندند

ساخت وبلاگ

کتاب رمان به جنونم کشاندند نوشته مهسا رمضانی داستان مردی به نام رهام است که سال‌ها پیش گرفتار تهمتی شه که زن برادرش مسبب آن بود و دلیلی شد برای رفتن او از خانه‌ی پدریش... در طی رمان از گذشته باخبر می‌شویم. حالا رهام برگشته، آن هم به همراه نامزدش ماریا تا هم رفع اتهام کند و هم قلب پدرش را به دست بیاورد.

در قسمتی از رمان به جنونم کشاندند می‌شنویم:

با شنیدن صدای ماریا از کنار گوشم، ابروهایم در هم گره خورد… مگر از او نخواسته بودم حرفی نزند؟!
نه تا وقتی که اجازه ندادم. این دختر واقعاً می‌خواست گوشش را بپیچانم! همه‌ی سرها به سمتمان چرخید… لعنتی! کاش حداقل خودم را آماده کرده بودم و این‌طور شوک زده به بقیه نگاه نمی‌کردم! تنها کاری که انجام دادم فشردن دست ماریا و در آوردن صدای ضعیف آخش بود.
وای ببین کی اینجاست!
بالاخره به خندیدنش پایان داد! پیراهن یاسی رنگی که بلندی‌اش تا زانوهایش بود، دیگر جذاب نشانش نمی‌داد! با دیدن چهره‌اش ناخودآگاه دهانم نیمه باز ماند! قبل از اینکه از شوک صورت شکسته شده‌اش بیرون بیایم خودش را به من رساند و با ذوق کاملاً مصنوعی به رویم لبخند زد:
 خدایا باورم نمی‌شه… رهام! فکر می‌کردیم دیگه هیچ‌وقت نمی‌بینی‌امت!
و با ذوق به عقب برگشت:
 پدر جون رهام اینجاست!

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : کشاندند, نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 11:42

خبرنامه