دانلود کتاب رمان آروم دل

ساخت وبلاگ

کتاب رمان آروم دل روایتگر دختری به اسم دلارام، دختری از قشر بالای جامعه است که قصد دارد با مردی که وضع مالی خوبی ندارد ازدواج کند اما با مخالفت شدید پدرش همراه می‌شود.

در قسمتی از رمان آروم دل می‌خوانید:

من فقط با مهراب ازدواج میکنم یا مهراب یا هیچ کس فهمیدی بابا یا اون یا هیچکس...
بابا نگام کرد نگاهش کردم چشای بابا از خشم قرمز شده بود نفس‌های عصبی میکشید واقعا ترسیده بودم ازش ولی خودم رو نباختم اصلا بالاخره دختر خودش بودم و مثل خودش سرتق و لجباز بودم یه تصمیم میگرفتن یه دنیا هم جلوم میومد جلو دارم نبود گستاخانه زل زدم تو چشای بابا هر لحظه شقیقه بابا بیشتر میزد... و بعد فریاد بابا گوشم رو کر کرد:
تو بیخود میکنی دختره‌ی خیره سر جرئت داری یه بار دیگه اسم اون پسره رو به زبون بیار.
زل زدم تو چشای بابا اشک از چشام چکید زدم تخت سینه‌ام مشت زدم به قلبم و فریاد زدم: بابا این قلبم رو میبینی این قلب فقط به عشق اون پسره میزنه این نفس‌هارو فقط به عشق اون میکشم این قلب با هر بار تپیدن اسم اونو فریاد میزنه میگه مهراب مهراب صدبار دیگه هم بگی بزنی تو دهنم میگم مهراب دوسش دارم عاشقشم واسش میمیرم اصلا بابا یا مهراب یا هیچ کس قلبم فقط به اسم اون سند زده شده مالک قلبم اونه نه هیچ کس...
سیلی بابا خفم کرد صورتم سوخت اشکام بیشتر چکید شوری خون رو حس کردم تو دهنم آخ چقدر درد داشت. واسه اولین بار بابا دست روم بلند کرد.

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 282 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1396 ساعت: 12:45

خبرنامه