دانلود کتاب رمان خط به خط تا تو

ساخت وبلاگ

کتاب رمان خط به خط تا تو نوشته نرگس نجمی داستان دختری به نام آرام است که حادثه‌ای آرامش تمام خانواده‌اش را به یغما برده. او ماند و دو مرد که نمی‌دانست کدامشان قاتل نفس‌های برادر و آسایش خانواده‌اش است.

مردی که عاشقش بود به جرم قتل برادرش در زندان افتاد و مردی که به او اعتماد داشت، مشکوک‌ترین مظنون شد. وکیل یکی شد و شکاک به دیگری، ولی سرنوشت همراهش رفت تا خط به خط آن‌ها را بخواند.

در قسمتی از رمان خط به خط تا تو می‌خوانید:

بدون اینکه چشمهایم را باز کنم، دستم را روی پاتختی کشیدم. گوشی زیر دستام لرزید. چشامم را باز کردم و با دیدن شماره‌ی خصوصی از جا پریدم، روی آرنجم تکیه دادم و خط را آزاد کردم.
-بله؟
صدایش جان داد به تن بی روح و خسته‌ام.
-جونم گفتن فراموش نشه.
لبخند زدم و خودم را روی تخت انداختم و از لذت شنیدن صدایش چشم بستم.
-چی شده سایه‌تون سنگین شده خانم؟
قلبم از لحن گلایه آمیزش گرفت.
-نه عزیزم، دنبال کارهای پرونده‌ام.
انقادر دلتنگش بودم کاه یادم رفت بگویم همین سه روز پیش دیدمت،
و  از پشت میز، به فاصله  دو متر انقدر احساس دوری کردم که تا خانه لرزیدم.
-خسته‌ات کردم نه، خیلی به زحمت افتادی آرامم.
چشم باز کردم و حس تلخ نبودنش را تا عمق استخوانم حس کردم. به یک شانه خوابیدم و چشم به پردهٔ سرخابی دست دوز مادر دوختم.
-از دوریت خسته‌ام، از نبودنت، از اینکه ...
نتوانستم بگویم، نمیخواستم بگویم که همه چیز این پرونده انگشت به طرف او می‌گیرد.
-خانواده بهت فشار میارن، میدونم چه عذابی می‌کشی و من شرمنده‌ام.
چشام‌هایم را محکم فشاردم و صدای فریاد مامان در ذهنم اکو شد رفتی وکیل  قاتل برادرت شدی؟ مایهٔ ننگی آرام...
مایهٔ ننگ بودم اگر مرد پشاات خط را که با چهار تا میله از من جدا کرده
بودند را باور داشتم؟ مایهٔ ننگ بودم که با تمام قللم به او ایمان داشتم؟

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت: 21:40

خبرنامه