کتاب رمان آرامش حضور تو نوشته مطهره علیزاده داستان آرزو و امیدی است که قصد ازدواج دارند ولی جواب آزمایش همه چیز رو بهم میزند. امید با دخترخالهی خودش نامزد میکند و آرزو میماند و دنیایی از تنهایی…
با ورود شخصیت غریبی به اسم امیرعلی به زندگی آرزو همه چیز تغییر میکند… و باید دید امیرعلی چطور آرزوی ناامید را به زندگی برمیگرداند… آیا این دو میتوانند در کنار هم زوج خوشبختی باشند در صورتی که آرزو هنوز هم به امید فکر میکند؟
در قسمتی از رمان آرامش حضور تو میخوانیم:
درست یک هفته از آن روز لعنتی میگذشت و من بدون آنکه در این مدت حتی مکالمهای با امید داشته باشم در پی خبری سر میکردم. درب اتاقم با چند تقهای که به در خورد به آرامی باز شد. برادر بزرگم در حالی که پاکتی به دست داشت قدمی به سمتم جلو آمد. در چشمانش نگرانی و اضطراب موج میزد. آب دهانم را قورت دادم و با صدایی که خود نیز به سختی میشنیدمش پرسیدم:
چیزی شده؟
آرمان پاکت طلایی رنگ را به سمتم دراز کرد:
بخونی متوجه میشی!
با تردید پاکت را از دستش کشیدم و نگاهی گذرا به جلدش انداختم. کارت دعوتی بود. اما برای کجا؟ کاغذ را از پاکت بیرون کشیدم و بازش کردم.
دو اسم نوشته شده روی کاغذ نگاهم را میخکوب کرد! "امید و ندا" جشن عقد... روز... ساعت... به صرف... باغ پذیرایی
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 140