کتاب رمان من یک زنم نوشته نازنین دهقان منشادی داستان زندگی زنی است با یک ازدواج ناموفق که زجر کشیده و مهر طلاق به پیشانیش خورده و بهترین دوستش به او خیانت کرده است.
او یک زندگی جدید با یک اسم و اخلاق و رفتار جدید رو شروع میکند. زندگی جدید برای تلافی همهی دردهایی که کشیده است.
در قسمتی از رمان من یک زنم میخوانیم:
با سردرد چشمام رو باز کردم... دور و اطرافم را نگاه کردم و متوجه شدم که بیمارستانم... چشمم خورد به دریا... همه چی یادم اومد... مخصوصا اون دستای به هم قفل شدهشون. دریا داشت گریه میکرد و با دیدن چشمای بازم گریهش بیشتر شد... بهم نزدیک شد و خواست دستم رو بگیره که دستمو کشیدم عقب و لب زدم:
چرا؟
مهلا... من غلط کردم.
اولین قطره اشکم دردام رو فریاد زد.
دریا... چرا؟ دریا بگو هر چی دیدم خواب بود... بگو بهترین دوستم با شوهرم بهم خیانت نکرده!
جواب دریا فقط هق هق بود. بعد از چند لحظه سکوت پرسیدم: چند وقته؟
آروم گفت:
حدود شش ماه.
برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 144