دانلود کتاب رمان من نفسم

ساخت وبلاگ

داستان کتاب من نفسم نوشته زهره بیگی راجع به دختری است به نام سحر که عاشق پسرخاله‌اش می‌شود علاقه‌ آن‌ها دو طرف است ولی خاله‌ی او خواهرش رو برای پسرش خواستگاری می‌کند و...

در قسمتی از رمان من نفسم می‌خوانید:

وقتی از جاروکشی فارغ شدم صدای زنگ حیاط تو خونه پیچید داخل حیاط دویدم و گفتم :کیه؟
منم سحر بازکن دستام افتادن. لبخندی بی‌اختیار روی لبام اومد. مرتضی بود پسرخاله مهشیدم. اون هم با شعر دوستای جدانشدنی‌ای بودن. 23 سالش بود، یعنی هفت سال بزرگترازمن. ومن کشش خاصی بهش داشتم. البته اون وقت‌ها مفهوم درست این حسم رو نمیدونستم. دوست داشتم ساعت‌ها نگاهش روبه من بدوزه وباهام حرف بزنه. هر وقت به دیدن بابا می اومدوباهم هم‌کلام می‌شدند و بیشتربه نثروشعر باهم حرف می‌زدند به جمع دو نفرشون اضافه می‌شدم و خودم رو قاطی بحث‌هاشون می‌کردم ولذت می‌بردم. مرتضی با تحسین بهم می‌گفت: تو معنی و مفهوم بعضی از حرفات میمونم با این سن کمت درک بالایی از کنایه و شعر داری.
...و من با خنده می‌گفتم: شاگرد هم قبول می‌کنما

کتاب سبز...
ما را در سایت کتاب سبز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا رضوی ketabsabz بازدید : 120 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 14:05

خبرنامه