کتاب رمان یکی یدونه من توسط نگین حبیبی در دو جلد نوشته شده است. در جلد دوم این رمان زندگی طناز را به روایت میکشد که این دختر چه سختیهایی کشیده و به کجا رسیده است. و از طرفی سرنوشت، چگونه دوباره او را با تجربه تلخ 6 سال پیش روبرو میکند، ولی این بار این تجربه تلخ برایش یک خاطره شیرین میشود.
در بخشی از رمان یکی یدونه من میخوانید:
آه...امضا کن دیگه لعنتی... فرشیدی با لبخند چندش آوری به هم زد که با یه لبخند مسخره جوابشو دادم... مرتیکه لاشخور.. آگه بزارم آب از گلوت پایین بره.. ﺗﺎ الان که مهدی مصمم بود تو رو بزنه زمین حالا من با دیدنت مصممتر شدم... دیگه به حدی رسیده بود که کنترلش دست خودش نبود و این برای من خطرناک بود ناجور...ورقه رو زیر دستش گرفتم... عزیزم... یه امضا برای من میکنی؟ دوﺑﺎره لبخند چندش آورش... دستشو دور کمرم حلقه کرد که بدنم مور مور شد.. ﺧﻮد توی دستمو گرفت و بدون اینکه بفهمه اون برگه چیه... امضاش کرد.. ﻟﺒﺨﻨﺪ پیروز مندانه و بدجنسمو زدم و یکمی از الکل رو نوشیدم... آروم بلند شدم... یعنی بمیرم دیگه از این لباسای باز نمیپوشم... ﻣﻦ با این مهدی کار دارم... بی شعور ببین منو مجبور به چه کارایی میکنه.. ولی خدایی خودمم خوشم میاد از دست این مردای پست فطرت راحتشم.
کتاب سبز...