کتاب رمان چرخ گردون داستان دختری به نام پرنیان است به تهران میآید و بدون اجازهی پدر و مادرش به صورت صوری ازدواج میکند و...
قسمتی از رمان:
ﺳﻪ ربعی از ﻗﻄﻊ ﺗﻤﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻣﯿﻨﺎ میﮔﺬﺷﺖ ولی ﻫﺮ ﺑﺎر زﻧﮓ میزد میدﯾﺪ ﺗﻠﻔﻨﺶ ﻣﺸﻐﻮﻟﻪ، ﮐﻼﻓﻪ و ﻧﮕﺮان رﻓﺖ ﺳﺮاغ ﮐﻤﺪش، ﻧمی دوﻧﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎر ﮐﻨﻪ، میدوﻧﺴﺖ رﺳﻮلی وﮐﯿﻞ ﺣﺎج ﺧﺎﻧﻮم دو ﻣﺎهی ﻫﺴﺖ ﻓﻮت ﮐﺮده، اﮔﻪ در ﺧﻮﻧﻪ ﺣﺎج ﺧﺎﻧﻮم ﻣﻬﺮ و ﻣﻮم میﺷﺪ و ﮐﺲ و ﮐﺎرش ﻫﺮ ﮐﺪوم دوﺑﺎره ﭘﺮ و ﭘﺨﺶ میﺷﺪﻧﺪ، دﺳﺘﺮسی ﺑﻬﺸﻮن ﺧﯿلی ﺳﺨﺖ ﺑﻮد، از ﻃﺮفی ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ دﯾﮕﻪ ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻤﺪﯾﺪ ﻗﺮارداش ﺑﻮد اون رو ﭼﯿﮑﺎر میﮐﺮد، ﻋﻘﺪی ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﻃﻞ میﺷﺪ، ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ اش، بی ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﮐﻪ ﻧمی ﺗﻮﻧﺴﺖ ﻏﻠطی ﺑﮑﻨﻪ، اﻟﻤثنی ﮔﺮﻓﺘﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﻨﻮط ﺑﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ اﺣﻮال ﺷﻬﺮ ﺧﻮدﺷﻮن ﺑﻮد، و ﮐﺎر ﯾﻪ روز و دو روز ﻫﻢ ﻧﺒﻮد، از اون ﮔﺬﺷﺘﻪ میدوﻧﺴﺖ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻒ ﺑﺪه دﺳﺖ ﺧﻮﻧﻮاده اﯾﻦ ﺑﺎر دﯾﮕﻪ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﯿﺴﺖ از ﮐﻮﻟﺶ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﯿﺎن، اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺼﯿﺒﺖ و ﺳﺨتی ﻧﮑﺸﯿﺪه ﺑﻮد ﮐﻪ اﯾﻦ ﺳﺎل آﺧﺮ وا ﺑﺪه، از ﻓﮑﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﺖ ﺑﺪش ﺧﺒﺮ ازدواﺟﺶ رو ﺑﺰاره ﮐﻒ دﺳﺖ ﭘﺪر و ﻣﺎدر و ﺷﺎزده ﺑﺮادراش ﻋﺮق ﺳﺮدی رو ﺗﯿﺮه ﭘﺸﺘﺶ ﻧﺸﺴﺖ.
کتاب سبز...